باران
میراث خانوادگی ما بود .
کوچک که بودم ...
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم.
.
.
.
از چشمانم
چرا غم ها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین شهرم
بیا ای دوست با من باش
که من تنهاترین تنهای این شهرم
زنها مواظب باشند راه مبارک انقلاب را گم نکنند
امروز سرگرم شدن به زر و زیور
برای زن مسلمان انقلابی عیب است
امروز پر کردن سر و سینه ودست از زیور الات
و بت قرار دادن زیور و ارایش و مد ولباس
برای زن انقلابی مسلمان ایرانی ننگ است
ان کسی که به دنبال این چیز هاست ارزشش پایین است
مد برای زن ارزش افرین نیست
بی اعتنایی نسبت به مدهای دام گونه ی ساخته وپرداخته ی دشمنان
برای زن ارزش است
قابل توجه خانم ها
یادمان باشد
حجاب مرا زشت نمی کند
از الودگی حفظ می کند
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی
اه باران من سراپای وجودم اتش است
پس بزن باران شاید تو خاموشم کنی