می توان عاشق بود
به همین اسانی...
من خودم
چند سالی ست که عاشق هستم
عاشق برگ درخت
عاشق بوی طربناک چمن
عاشق رقص شقایق در باد
عاشق گندم شاد!
آری
میتوان عاشق بود
مردم شهر ولی میگویند
عشق یعنی رخ زیبای نگار !
عشق یعنی خلوتی با یک یار!
یا بقول خواجه
عشق یعنی لحظه ی بوس و کنار !
من نمیدانم چیست
اینکه این مردم گویند..
من نه یاری نه نگاری نه کناری دارم...
عشق را اما من
با تمام دل خود میفهمم!
عشق یعنی رنگ زیبای انار...