سکوت کن دلم! اینجا سکوت اجباری ست

اگر چه حرف و غزل در نگاهمان جاری ست

همیشه عشق برایم سکوت ابهام است

شبیه دیدن او بین خواب و بیداری ست

چه قدر پیر شدم... با مرور خاطره ها...

به ذهن خاطره هایم غفیا ری ست

دلم شکست وغزل مرد  ام ای مردم!

چه قدر طعنه و زخم زبانتان کاری ست!

اگر چه حرف و غزل نا تمام مانده ... ولی...

سکوت کن دلم ! اینجا سکوت اجباری ست 






      

پس از یک شهر غربت دوستی امد به بالینم

به او گفتم ببین این است دنیا گفت میبینم

زمین خوردی قبول اما زمان هر دردی است

من از اینکه پس از تو عده ای شادند غمگینم

اگر پایت توانت داد یا اشکت امان برخیز که

پای بید مجنونی به خاک افتاده نشینم

خدا حافظ که گفتم باز داغت تازه شد دیدی

به مٍٍٍٍٍٍژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؟

چه شبهایی که دستت غصه هایم را ورق میزد

و جاری بود مویت در بلندای مضامینم

خدا را شکر ترس از رفتنت با گریه کورم کرد

و دیگر رفتنت در واقعیت را نمی بینم!

عقابی کوه را در خواب دید و در قفس دق کرد

به جای شانه هایت مرگ خواهد داد تسکینم

 




      

عقل و بی عاطفه خطرناک است

و عاطفه بدون عقل قابل

اعتماد نیست ادم کامل انست

که هم عقل دارد و هم عاطفه.



مؤدب




      

بزرگترین اشتباهم در زندگی

اینا بود:

هر جا رنجیدم لبخند زدم  !!!

فکر کردند درد ندارم...

ضربه را محکم تر زدن .




      

یادت باشد...

من اینجا کنار همین رویاهای زود گذر...

به انتظار امدن تو...

خط های سفید جاده را می شمارم ...

.  

الهم عجل ولیک الفرج گل تقدیم شماگل تقدیم شما




      
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >




[Designed By Ashoora.ir    مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]